سیاست مهدوی چیست؟
سیاست از جمله واژگانی است که در طول تاریخ بشری استعمال روزمره و فراوانی داشته است. شاید از نخستین مراحل زندگی اجتماعی بتوانیم واژگان مرتبط با آن را در فرهنگها و تمدنهای مختلف بیابیم. علاوه بر واژه سیاست، واژگانی چون ملک، حکومت و کشورداری، از جمله واژگانی هستند که در زبانهای رایج اسلامی ـ فارسی و عربی ـ به کار رفتهاند. در تفکر غرب، سیاست با مفهوم شهر پیوند خورده است. بدین جهت واژه Politics از واژه Police به معنای شهر گرفته شده است. در زبانهای اسلامی نگاه به سیاست بیشتر تربیتی است و با جهت دهی به خیر و فضیلت همراه بوده است. برخلاف محوریت شهر و مدینه در ریشه واژه Politics در غرب، واژه سیاست در زمینه عربی- اسلامی بیانگر تربیت و مدیریت است.
در تفکر اسلامی سیاست با تربیت و زمینه سازی رشد و ترقی قرین شده است و دلیل آن این است که ریشه سیاست در زبان عربی به معنای تربیت می باشد.
در قرآن کریم، از واژه سیاست استفاده نشده است. به جای آن واژگانی چون ملک و حکم کاربرد گستردهای دارند؛ ولی در متون روایی واژه سیاست کاربرد دارد. در مستندترین این متون در زیارت جامعه کبیره، ائمه معصومین علیهم السلام «ساسة العباد» خوانده شدهاند. به هر حال امروزه واژه «سیاست» کاربرد گستردهای در زبانهای اسلامی دارد.
البته پیش از تعریف «سیاست مهدوی» باید به این نکته توجه داشت که واژه سیاست در ادبیات امروز در دو معنا استفاده میشود. این واژه همانند واژههایی چون اخلاق و تاریخ هم در معنای خود موضوع، عمل یا واقعه به کار میرود و هم نام یک رشته علمی است. لذا سیاست هم به معنای عمل و رفتار سیاسی است و هم نام یک رشته علمی. این واژه در کاربرد دوم به صورت کاملتر «علم سیاست» به کار میرود. پس ما میتوانیم سیاست مهدوی را در هر دو کاربرد مورد توجه قرار دهیم. هم به معنای فعل سیاسی و نوعی رفتار در عرصه اجتماعی و هم به معنای علم سیاست مهدوی. در معنای اخیر مراد ما از سیاست مهدوی مجموعه آگاهیها و دانش ما در باب چگونگی تنظیم امور سیاسی مرتبط با مهدویت خواهد بود. به بیان دیگر، علم سیاست با رویکرد مهدوی یا اسلامی به مطالعه رفتار سیاسی با صفت مهدوی میپردازد. از این رو ضرورت دارد تا به تعریفی از عمل و رفتار سیاسی با نگرش مهدوی بپردازیم. برای این منظور لازم است مروری اجمالی به تعاریف مختلف از عمل و رفتار سیاسی داشته باشیم.
تعاریف سیاست به عنوان یک رفتار، بسیار زیاد است و شاید بتوان گفت به تعداد کسانی که آن را تعریف کردهاند، تعاریف مختلفی از سیاست داریم. اما از منظر کلان این تعاریف را میتوانیم در دو رویکرد تعاریف کلاسیک و تعاریف مدرن قرار دهیم.[1]
تعاریف کلاسیک
در نگرشها و تعاریف کلاسیک سیاست که از دوران باستان تا عصر رنسانس غربی را در بر میگیرد، نگرش به سیاست مبتنی به تنظیم زندگی جمعی برای نیل به فضیلت اخلاقی و سعادت میباشد. البته تفاسیر سعادت و فضیلت نیز مختلف بوده است؛ اما همگی تلاش داشتند سیاست را معطوف به سعادت و فضیلت بدانند. در قدیمیترین تعاریف، ارسطو نخستین وظیفه مرد سیاسی را تأمل در فضیلت و اخلاق می داند.[2] در سنت اسلامی نیز اخلاق فضلیت محور است. تعاریف مختلف اندیشمندان اسلامی بر این امر گواه است.
ابونصر فارابی، فیلسوف برجسته مسلمان و بنیانگذار فلسفه سیاسی اسلامی، در آثار خود غایت و هدف رابطه سیاسی یا فرمان دهی و فرمان بری را آن میداند که در پرتو آن بتوان به سعادت حقیقی رسید. چنین سیاستی سیاست مدینه فاضله خواهد بود. اما اگر غایت سیاست سعادت حقیقی نباشد، چنین جامعهای جاهله خواهد بود.[3] فیض کاشانی نیز معتقد است: «سیاست عبارت است از تسویس و تربیت انسان ها در جهت رسیدن به صلاحیت کمالی آنها و تدبیر و کشاندن آنها به طریق خیر و سعادت».[4]
تعاریف مدرن
برخلاف رویکرد فضلیت گرایانه به سیاست در نگرشهای کلاسیک با ورود به عصر مدرن غرب، سیاست رویکرد فضیلت محورانه خویش را از دست میدهد و آموزههای اومانیسم و سکولاریسم غربی سبب میشوند سیاست صرفاً، به تنظیم امور دنیوی مردم یا همان رابطه قدرت متمرکز شود و در زندگی اجتماعی سعادت را امری فردی و حاشیهای قرار دهد. اوج این نگرش به سیاست را میتوان در تعریف هارورد لاسول یافت. از نظر وی «سیاست علمی است که به ما می آموزد چه کسی می برد؟ چه می برد؟ کجا می برد؟ و چرا می برد؟».[5] برتراند راسل نیز سیاست را همان قدرت دانسته و آن را به عنوان «پدید آوردن آثار مطلوب» تعریف میکند.[6]
سیاست مهدوی
سیاست مهدوی را باید جزو رویکردهای کلاسیک به سیاست قرار دهیم. سیاست مهدوی بر مبنای سنت سیاسی اسلام سعادت را غایت خویش قرار میدهد. شاید بتوان در متون مهدویت، برجستهترین تعبیر را از سیاست مهدوی در دعای افتتاح یافت. در این دعا سیمای دولت کریمه مهدوی به زیبایی ترسیم شده است:
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ فِی سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة. خدایا! ما به سوی تو رغبت داریم در دولت کریمهای که اسلام و مسلمانان عزت یافته و نفاق و منافقان دچار ذلت میشوند. که ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به طاعت خویش و راهنمایان به راه خویش قرار دهی و بدین وسیله کرامت دنیا و آخرت را به ما عطا کنی.»[7]
واقعا نمیتوان سیمای سیاست مهدوی را از این زیباتر توصیف کرد. بنابراین سیاست مهدوی سیاستی است که به سمت سعادت و کرامت انسانی جهت گیری نموده است. جالب اینجاست که چنین کرامت و سعادتی با مقام عبودیت و اطاعت از ذات اقدس الهی و هدایت مردم به راه خداوند حاصل میشود. پس سیاست مهدوی را چنین میتوان تعریف کرد: «سیاست مهدوی، سیاستی است که به سوی تأمین سعادت و کرامت انسانی در پرتو عبودیت خداوند و با راهنمایی امام برگزیده جهت گیری شده است.»--------------------------------------------------------------------------------
*. عضو هئت علمی دانشگاه باقرالعلوم.
[1]. ویلیام. تی بلوم، نظریه های نظام سیاسی، ترجمه احمد تدین، تهران: نشر آران، 1373، ج1، فصل اول.
[2]. ارسطو، اخلاق نیکو ماخوس، ترجمه محمد حسن لطفی، تهران : نشر طرح نو. 1378، ص46.
[3]. ابونصر فارابی، احصاء العلوم، ترجمه حسین خدیوجم، تهران: نشر بنیاد فرهنگ ایران، 1348، صص108-107.
[4]. ملامحسن فیض کاشانی، علم الیقین، تعلیق محسن بیدارفر، قم: نشر بیدار، 1418 ق، ج1، ص340.
[5]. جلال الدین مدنی، مبانی و کلیات علوم سیاسی، تهران: نشر اسلامیه، 1372، ج1، ص8.
[6]. برتراندراسل، قدرت، ترجمه نجف دریا بندری، تهران: نشرخوارزمی، 1361، ص217.
[7]. دعای افتتاح.
منبع:http://www.hawzah.net/
--------------------------------------------------------------------------------